تا وقتی اینجا نمی نوشتم هرشب تو ذهنم نوشته هامو مرور میکردم٬الان که می خوام بنویسم هیچی نمیاد تو ذهنم.
من نمیدونم چرا آدما اینجوری شدن آخه٬یارو از تبریز زنگ زده میگه ممول پاشو بیا اینجا(تازه از ترکیه اومده) آخه من نمیدونم چی فکر کرده پیش خودش که من اینهمه راه از اهواز تا تبریز باید برم ببینمش که چی بشه آخه؟؟؟
منم گفتم هرکی دلش میخواد منو ببینه بلند میشه میاد اینجا٬گوشیم روش قطع کردم.
دلم واسه خرسم تنگ شده٬چند روزیه که دیگه با هم حرف نمیزنیم٬ولی فکر کنم کلا باهم کات باشیم بهتره.
دوست دارم از همه ی پسرا انتقام بگیرم٬واسه هرکدومشون مرام و معرفت میذاری و مثل بقیه دخترا آویزون نیستی باهات بدتر میکنن.واقعا دلم نمی خواد که دیگه با هیچکس دوست باشم٬دلم می خواد تنهای تنها باشم٬بدون هیچ دوستی٬بدون هیچ عشقی.
سلام! آخی چه دله پری داری
! ببین اگه دنباله دوست می گردی تو پسرا نگرد! بیشتر پسرا(نه همشون) دخترو برا یه چیز می خوان! پس الکی خودتو الاف نکن! عشقم یه روز که انتظار نداری پیدا میشه! ولی گول عشقم نخور! همه ی عشق ها واقعی نی ! بعضی هاش فقط برا خام کردن دختراس! همین دیگه چی همه حرف زدم
iهمه ی اینارو میدونم ولی خب چه میشه کرد؟؟؟
در نوشته ات نه تنها پشیمونی نیست بلکه حس انتقام هست
دقیقا انتقامو می خوام
خوشحالم که برگشتی.
فدای تو
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
ببخشید خیلی دیر سر زدم
یه مدت نت نداشتم
خوب هستین؟
نوشته هاتون میخواین یادتون نره همون شب بنویسین
لااقل یه چیزایی میمونه واسه پست فرداش
راستی امیدوارم از من بدتون نیاد
آخه گفتین از همه پسرا انتقام میگیرین
دروازه هنوز به همین نام تو اهواز نامیده می شه یا اسمش عوض شده