یک دختر پریشون

مینویسم که یادم بمونه چی بودم و چی هستم

یک دختر پریشون

مینویسم که یادم بمونه چی بودم و چی هستم

ورزش

امروزو با یه حس خوب شروع کردم.

با حس اینکه یه جایی یه نفر قلبش واسه من میزنه.

ساعت 5:30 صبح از خواب بیدار شدم،ساعت 6 بیدارش کردم،ساعت 7ام خودم کم کم آماده شدم.

8باشگاه بودم بعد از مدتها،چقدر روحیم عوض شد،باید بچسبم بهش دوباره.

امروز 62 کیلومه و قدم 170،دوست دارم بدونم 1 ماه دیگه وزنم چند کیلو میشه،با کلی پرهیز البته.


دیشب با جیجلی کلی اس عشقولانه رد و بدل کردیم،چقدر حسم بهش خوبه.ولی از این فاصله ی لعنتی متنفرم،اون تهران،من اهوازکاشکی زوده زود برنامه هامون جور بشه،ببینیم همدیگرو.دلم واسش تنگه خب...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد