امروزو با یه حس خوب شروع کردم.
با حس اینکه یه جایی یه نفر قلبش واسه من میزنه.
ساعت 5:30 صبح از خواب بیدار شدم،ساعت 6 بیدارش کردم،ساعت 7ام خودم کم کم آماده شدم.
8باشگاه بودم بعد از مدتها،چقدر روحیم عوض شد،باید بچسبم بهش دوباره.
امروز 62 کیلومه و قدم 170،دوست دارم بدونم 1 ماه دیگه وزنم چند کیلو میشه،با کلی پرهیز البته.
دیشب با جیجلی کلی اس عشقولانه رد و بدل کردیم،چقدر حسم بهش خوبه.ولی از این فاصله ی لعنتی متنفرم،اون تهران،من اهوازکاشکی زوده زود برنامه هامون جور بشه،ببینیم همدیگرو.دلم واسش تنگه خب...